Cornus 2013

وای از اولم اشتباهی بودم ...

Cornus 2013

وای از اولم اشتباهی بودم ...

زیباترین قلب...!!!

مرد جوانی وسط شهری ایستاده بود و ادعا می کرد  که زیباترین قلب را در آن  شهر دارد. جمعیت زیادی گرد آمدند. قلب او کاملا سالم بود و هیچ خدشه ای بر آن وارد نشده بود. پس همه تصدیق کردند که قلب او به راستی زیباترین قلبی است که تاکنون دیده اند. مرد جوان   در کمال افتخار ... با صدایی بلند تر به تعریف از قلب خود پرداخت. ناگهان پیرمردی جلوی جمعیت آمد و گفت: « اما قلب  تو به زیبایی قلب من نیست

ادامه مطلب ...

داستان پسرک و سگ...!!!

کشاورزی تعدادی توله سگ ازنژادی خوب رو گذاشته بود واسه ی فروش.
پسر بچه ای رفت سراغش و گفت:می خواهم یکی از اونا رو بخرم.
کشاورز جواب داد که:اونا نژاد خوبی دارن و کمی گرون هستند.

ادامه مطلب ...

زنجیره ی عشق

سلام . ترم اول دانشکده که بودم استادی داشتم به نام آقای "فتوّت" که هر جا باشه هم سلام می کنم خدمتشون و هم با تمام وجود می گم: دوستشون دارم و تنها استادی بودن که من رو یادشون نیست و من به شدت یادشونم. اما این احساس دوست داشتنی که باعث شده من هنوز ایشون رو از یاد نبرم به دلیل مهربانی و نکاتیه که ازشون شنیدم و یاد گرفتم و البته همه ی بچه ها هم شنیدند و از یادشون رفت. یکی از این مطالب این داستان کوتاهه که ایشون توی آخرین جلسه ی درس " روانشناسی کار" برای ما تعریف کردن:

 

داستانی به نام " زنجیره ی عشق "

ادامه مطلب ...

چند دقیقه شادی

در پارک شهر ، زنی با یک مرد ، روی نیمکت نشسته بودند و به کودکانی که در حال بازی بودند نگاه می کردند. زن رو به مرد کرد و گفت : "پسری که لباس قرمز به تن دارد و از سرسره بالا می رود پسر من است." مرد در جواب گفت : "چه پسر زیبایی!" و در ادامه گفت : "او هم پسر من است." و به کودکی اشاره کرد که داشت تاب بازی می کرد

ادامه مطلب ...