Cornus 2013

وای از اولم اشتباهی بودم ...

Cornus 2013

وای از اولم اشتباهی بودم ...

:: مرگ مادر ::

 
رهگذر آهسته بگذر
این مزار مادر است.
بر جمیع مادران روزگار
او سرور است.
پاره جان و تن است
این خفته در خاک سیاه
تا ابد چشمان ما
در انتظار مادر است. 
 
 


وقتی تو نیستی

 

وقتی تو نیستی دیدگان منتظرم برای همیشه بارانی خواهد شد
و مرغ عشق وقتی تو نیستی مادر چگونه برای خنده هایم دوباره مهمانی بگیرم؟
تنهایی برای همیشه خواندن را از بین میبرد
وقتی تو نیستی هنگام گریه کردنم سر بر شانه های چه کسی بگذارم؟

 

مادرم

 گریه کردم مثل ابرها بی تو مادر

 شد دل من جای غصه ها بی تو مادر

 

ادامه مطلب ...

مادر

امشب 2 سال از پرپر شدن گلم از تو دستام میگذره

پرواز مادر از اغوش دختری که هر شب در اغوش مادرش به خواب میرفت . شنیدن صدای شکستن قلبم بلند تر از هر صدایی .بوسه عشق بر دستان و صورت ایثار.وداع با مادر.فاصله به اندازه یک دنیا. هر روز تنها و تنها تر .هر روز تاریک و تاریک تر.غرق شدن در دریایی از درد .خداحافظی با تمام ارزوها.یادگاری چشمای بارونی

مادر

 مادرم

 

آسمان را گفتم
می توانی آیا
بهر یک لحظهء خیلی کوتاه
روح مادر گردی
صاحب رفعت دیگر گردی
گفت نی نی هرگز
من برای این کار
کهکشان کم دارم
نوریان کم دارم
مه وخورشید به پهنای زمان کم دارم
ادامه مطلب ...

من که نشد ...


من که نشد تا آخر همسفر تو باشم ...

ادامه مطلب ...

عاشقانه

تو را هیچگاه نمی توانم از زندگی ام پاک کنم چون تو پاک هستی می توانم تو را خط خطی کنم که آن وقت در زندان خط هایم برای همیشه ماندگار میشوی و وقتی که نیستی بی رنگی روزهایم را با مداد رنگی های یادت رنگ می زنم

ادامه مطلب ...

۱۰ آفلاین درباره عشق ...

 

عشق غالبا یک نوع عذاب است، اما محروم بودن از آن مرگ است

 

 

» برای مشاهده 10 آفلاین درباره عشق به ادامه مطلب مراجعه کنید

ادامه مطلب ...

عاشقانه ها .

می دونی کی می فهمی دنیا دو روزه ؟ وقتی اونی که دوستت داره بهت می گه تا آخر دنیا باهاتم  

 

 

بچه که بودم تا ده که می شمردم فکر می کردم آخر همه چیز دهه .. حالا نمی دونم آخر دوست داشتن چقدره ؟ ولی می خوام بگم دوست دارم قد ده تا بچگی .
 

 

 

اول به نام عشق. . . دوم به نام تو. . . سوم به یاد مرگ . . . بر لوح شیشه ای قلبت بنویس: یا تو و عشق، یا من و مرگ زمان! به من آموخت که دست دادن معنی رفاقت نیست.... بوسیدن قول ماندن نیست..... و عشق ورزیدن ضمانت تنها نشدن نیست 

 

 

 

جاده ی خوشبختی در دست تعمیره ! دور بزن برگرد این اسمش تقدیره 

 

 

 

 

 

 

ادامه مطلب ...

بهشت

مردی با اسب و سگش در جاده‌ای راه می‌رفتند. هنگام عبور از کنار درخت عظیمی، صاعقه‌ای فرود آمد و آنها را کشت. اما مرد نفهمید که دیگر این دنیا را ترک کرده است و همچنان با دو جانورش پیش رفت. گاهی مدت‌ها طول می‌کشد تا مرده‌ها به شرایط جدید خودشان پی ببرند.
پیاده‌روی درازی بود، تپه بلندی بود، آفتاب تندی بود، عرق می‌ریختند و به شدت تشنه بودند. در یک پیچ جاده دروازه تمام مرمری عظیمی دیدند که به میدانی با سنگفرش طلا باز می‌شد و در وسط آن چشمه‌ای بود که آب زلالی از آن جاری بود. رهگذر رو به مرد دروازه‌بان کرد: «روز به خیر، اینجا کجاست که اینقدر قشنگ است؟»
دروازه‌بان: «روز به خیر، اینجا بهشت است.»
- «چه خوب که به بهشت رسیدیم، خیلی تشنه‌ایم.»
دروازه‌بان به چشمه اشاره کرد و گفت: «می‌توانید وارد شوید و هر چه قدر دلتان می‌خواهد بنوشید.»
- اسب و سگم هم تشنه‌اند.
نگهبان: واقعأ متأسفم. ورود حیوانات به بهشت ممنوع است.

مرد خیلی ناامید شد؛ چون خیلی تشنه بود، اما حاضر نبود تنهایی آب بنوشد. از نگهبان تشکر کرد و به راهش ادامه داد. پس از اینکه مدت درازی از تپه بالا رفتند، به مزرعه‌ای رسیدند. راه ورود به این مزرعه، دروازه‌ای قدیمی بود که به یک جاده خاکی با درختانی در دو طرفش باز می‌شد. مردی در زیر سایه درخت‌ها دراز کشیده بود و صورتش را با کلاهی پوشانده بود، احتمالأ خوابیده بود.
مسافر گفت: روز به خیر
مرد با سرش جواب داد.
- ما خیلی تشنه‌ایم، من، اسبم و سگم.
مرد به جایی اشاره کرد و گفت: میان آن سنگ‌ها چشمه‌ای است. هرقدر که می‌خواهید بنوشید.
مرد، اسب و سگ، به کنار چشمه رفتند و تشنگی‌شان را فرو نشاندند.

مسافر از مرد تشکر کرد. مرد گفت: هر وقت که دوست داشتید، می‌توانید برگردید.
مسافر پرسید: فقط می‌خواهم بدانم نام اینجا چیست؟
-
بهشت
- بهشت؟ اما نگهبان دروازه مرمری هم گفت آنجا بهشت است!
- آنجا بهشت نیست، دوزخ است.
مسافر حیران ماند: باید جلوی دیگران را بگیرید تا از نام شما استفاده نکنند! این اطلاعات غلط باعث سردرگمی زیادی می‌شود!
- کاملأ برعکس؛ در حقیقت لطف بزرگی به ما می‌کنند. چون تمام آنهایی که حاضرند بهترین دوستانشان را ترک کنند، همانجا می‌مانند...

 

عشقولانه ها

وقتی که میگویی دوستت دارم اول روی این جمله فکر کن شاید نوری را روشن کنی که خاموش کردن آن به خاموش شدن او ختم شود 

 

 

هفت شهر عشق.. شهر اول : نگاه و دلربایی.. شهر دوم : دیدار و آشنایی.. شهر سوم : روزهای شیرین و طلایی.. شهر چهارم : بهانه،فکر جدایی.. شهر پنجم : بی وفایی.. شهر ششم : دوری و بی اعتنایی.. شهر هفتم : اشک، آه و تنهایی.. 

 

 

وقتی عشقت تنهات گذاشت نگران خودت نباش که بعد از اون چیکار کنی! شرمنده دلت باش که بهت اعتماد کرد

 

  

بیقرار دلی باش که بیقرارت باشد آشفته حال دلی باش که آشفته حالت باشد چشم انتظار چشمی باش که نگرانت باشد عاشق قلبی باش که هواخواه تو باشد

ادامه مطلب ...

دمکراسی آمریکایی

این دمکراسیه امریکایی واسه یه بابای عراقیه . اگه دلتون میاد ببینید ... ادامه مطلب ... ادامه مطلب ...

Ive been alone with you

Hello magnify
Ive been alone with you


Inside my mind


And in my dreams Ive kissed your lips


A thousand times


I sometimes see you


Pass outside my door


Hello!


Is it me youre looking for?


I can see it in your eyes


I can see it in your smile


You're all Ive ever wanted


And my arms are open wide


Because you know just what to say


And you know just what to do


And I want to tell you so much


I love you



I long to see the sunlight in your hair


And tell you time and time again


How much I care


Sometimes I feel my heart will overflow


Hello!


Ive just got to let you know


Because I wonder where you are


And I wonder what you do


Are you somewhere feeling lonely?


Or is someone loving you?


Tell me how to win your heart


For I havent got a clue


But let me start by saying I love you



Hello!


Is it me youre looking for?


Becuase I wonder where you are


And I wonder what you do


Are you somewhere feeling lonely?


Or is someone loving you?


Tell me how to win your heart


For I havent got a clue


But let me start by saying I love you

چارلی چاپلین ...

 

چارلی چاپلین به دخترش: تا وقتی قلب عریان کسی را ندیدی بدن عریانت را نشانش نده

هیچ گاه چشمانت را برای کسی که معنی نگاهت را نمی فهمد گریان مکن قلبت را خالی

نگه دار اگر هم یه روزی خواستی کسی را در قلبت جای دهی سعی کن که فقط یک نفر

باشد به او بگو که تو را بیش تر از خودم و کمتر از خدا دوست دارم زیرا که به خدا

اعتقاد دارم وبه تو نیاز دارم ...   

 

  

خدایا بارها ...

 

خدایا بارها شنیده ام که جزای گناهکاران اتش است.باور نکرده ام اما نه اینکه به تو ایمان نداشته باشم با خود فکر می کنم چگونه ممکن است. عشقی جاودانه که در سینه ام بر افروختی در اتش تو خاموش شود؟

خدایا من عاشقم با اتش مهر تو شعله های عشقم سر به اسمان می کشد.
ولی پروردگارا در  دوریت اشکهایم را روی شانه کدام الهه امید بریزم وسکوتم
را با کدام عشق نجوا کنم؟

اکنون به دستهای من بنگر که در انتظار دامان ترحم توست ومن چه محتاجم به تو
دستت را به صورت خاکی ام بکش و ظلمت قنوتم را به صاعقه اجابتی شعله ور ساز که اتش تو همان اعجاز توست.همانی که بر خلیل ا... گلستانش کردی و بر موسی
نور هدایت.همانی که من دوستش دارم.

www.ataei.blogsky.com