جک و اس ام اس های با حال ...

غضنفر میگن مثل اینکه تنت می خواره میگه اره اخه یک ماه نرفتم حموم 

غضنفر توی گرمای تابستون می ره زیر لحاف بهش میگن تو فارسی میگه چیه از زیر لحاف هم معلومه 

 آلبرت انیشتن "میگه : عشق مانند ساعت شنی است ، همزمان که قلبتو پر میکنه ، مغزتو خالی میکنه !! البته برای کسایی که معزشون پره !! بقیه راحت باشن .......!!! 

غضنفر با دوست دخترش تو ماشین بودن می بینه جلوتر ایست بازرسیه به دوست دخترش می گه تو پیاده شو بعد از ایست بازرسی بگو مستقیم تجریش که من دوباره سوارت کنم ......بعد از ایست بازرسی دختره یادش می ره بگه تجریش می گه ونک . غضنفر می گه شرمنده مسیرم نمی خوره 

چهار تا فارس قایم موشک بازی می کردند حالا بعد از دو سال دو تاشون پیدا نشدن 

به غضنفر میگن اگه سردت بشه چکار میکنی؟میگه:خوب میرم نزدیک بخاری.میگن اگه خیلی سردت بشه چکار میکنی؟میگه میرم میچسبم به بخاری.میگن اگه خیلی خیلی سردت بشه چکار میکنی؟میگه:اونوقت دیگه بخاریو روشن میکنم!!!!

یک روزیه غضنفر به یک مردی بر میخوره میگه اگر بگی چه میوه ای تو دست منه و چند تاست هر چهار تا سیب رو بهت میدم 

غضنفر فیلم جنگی میدیده، تموم که میشه سینه خیز میره تلویزیون رو خاموش کنه  

دو تا فارس تویه پادگان با لگد میزدن زیر ناف هم. یکی میگه: دردتون نمیگیره؟ فارس میگن: نه پوتین پامونه 

غضنفر داشته با خرش شطرنج بازی می‌کرده، یکی می‌بینه و میگه: عجب خر باهوشی! غضنفر میگه: نه، زیاد هم باهوش نیست،
تازه یک یک شدیم 

غضنفر تو توالت غش میکنه وقتی بهوشمیاد میگه: منکیم اینجا کجاست کی منو ریده؟

غضنفر میره دستشوئی زنونه میگیرنش میگن : مگه کوری نمیبینی زنونست؟
میگه : من چکار کنم اینجا نوشته: زنا، نه! اونطرف هم نوشته: مردا، نه 

غضنفر به تاکسی میگه آقا چند میگیری منو برسونی به راه آهن؟ راننده میگه 1000 تومن . غضنفر میپرسه واسه چمدونام چند میگیری؟راننده میگه هیچی. غضنفر میگه پس چمدونام رو ببر من هم اومدم…
 

به یک نفر میگن برو روزنامه بخر، میره با یه پاره آجر برمیگرده میپرسن این چیه؟، میگه: رفتم روزنامه فروشی پول دادم روزنامه فروشه گفت همون رویی رو ور دار ببر
 

به غضنفر زنگ میزنه پیتزا سفارش میده، مسئول سفارش میگه: به نام؟ میگه: خدا 
 

غضنفر می گن با ماتیز جمله بساز: می گه دیشب دزد اومد خونمون. می گن این که ماتیز نداشت! می گه خوب ما تیز بودیم گرفتیمش
 

به غضنفر می گن سفر حج چطور بود می گه عالی، خیابوناش تمیز، برجاش بلند، ماشینا همه اخرین مدل، یه جای دیدنی هم داشت که خیلی شلوغ بود من نرفتم.
 

شیطون اکس میخوره مردم رو به راه راست هدایت میکنه ...!  

غضنفر خیلی چاق بوده. جلو دوستاش می ره رو ترازو، واسه اینکه ضایع نشه شکمش رو می ده تو 

غضنفر میره خیاطی میگه: با این پارچه برام یه کت و شلوار بدوز، فردا نیام بگی سوزنم شکست، برق نبود، چرخم خراب شد، اصلا پدرسگ نمی خواد بدوزی، پارچه رو بده!
 

اصغر فارسه میره دزدی تفنگو می ذاره پشت گردن یارو می گه تکون بخوری با لگد می زنم تو سرت
 

شب عروسی یه زوج لر ... فامیل عروس: سبد سبد گل یاس ...عروس ما چه زیباست... فامیل داماد: گونی گونی پشکله ...عباس علی خوشگله  

عبدالله رفته بود زیارت امام رضا . بعد از زیارت دستش را برای احترام روی سینه اش گذاشت و عقب عقب آمد بیرون. یه دفعه دید که خورده به یه چیزی . نیگاه کرد ، دید که یه تابلو است و روش نوشته: تبریز 5 کیلومتر