سکوت شبم شده تبدیل به رویایی سرد بهار زندگیم نابود شده با پاییزی سرد...
در انتظارم که روزام سختر بشن چرا گلای بهاری من پرپر میشن...
کمتر میشن کسایی که کنارم بودند فقط غم و غصه هان که به یادم موندن...
خدا زندگی برای من کم رنگ شده حتی امیدم به فرداها کمتر شده...
ببین چه جوری دنیا لج افتاده باهام میخوام چشامو ببندمو برم تو رویاهام...
میدونی چرا تو این دنیا من یه غریبم چون کسایی که با من بودن چیزی ازم ندیدن...
دست خودم نبود که رفتم به پابوس غمها بگو چجوری تموم میشه این کابوس غمها...
خدا فقط واسه یه بار دیگه میخوام ببینمت آره مرگ میخوام تو دستای سردم
بگیرمت ...
vaghean matalebet kheali ghashange omidvaram movafagh bashi
To you azizam .